(داستان واقعی و خواندنی قرنطینۀ دکتر فیلیپ زیمباردو در پنج سالگی)
منتشر شده در ۲۶ مارچ ۲۰۲۰/ بوسیلۀ گای کاواساکی
ترجمۀ دکتر مجتبی دلیر (دبیرانجمن روان شناسی اجتماعی ایران)
وقتی پنج ونیم ساله بودم، و در شهر نیویورک زندگی میکردم، دچار سینه پهلو در هر دو ریه و سیاه سرفه شدم. هر دوی این بیماریها بسیار مسری بودند. من کودکی کمی لاغر بودم، و ترکیب این دو به این معنی بود که به سختی میتوانستم نفس بکشم. مجبور بودم برای هربار نفس کشیدن تقلا کنم یک آمبولانس برای بردن من از خانه ام در آپارتمانی در محلۀ گتوی برونکس جنوبی آمد. در آن زمان تمام کودکان فقیری که بیماری مسری داشتند باید در بیمارستانی به نام بیمارستان ویلارد پارکر برای کودکان مبتلا به بیماری های مسری در خیابان شانزدهم شرقی در محلۀ منهتن قرنطینه می شدند. آن بیمارستان اساسا پایگاه قرنطینه بسیار بزرگی برای بیماران مبتلا به سل، تب سرخک، سیاه سرفه، سینه پهلو و فلج اطفال بود. در بخشی که من بستری بودم صدها کودک و صدها تخت بیمارستانی وجود داشت. قرنطینه من………
برای دانلود و خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک فرمایید.