عرصه علوم شناختی مالامـال از وجـود بزرگـانی اسـت کـه هـر یـک از ایـن خـاك حاصـلخیز سربرآوردهاند. کوشش علمی و عملی هر یک به سان آجرهاي کوچکی است که در کنار یکدیگر امروزه چنان کاخی از این علوم ساختهاند که این شاخه دانش با ماهیت بینرشتهاي خـود بسـیار پیشتاز و جذاب باشد و روز به روز عقلهاي بزرگتر و همتهاي بلندتر را به خـود جلـب کنـد بسیار بعید است که ذهن کاوشگري در عرصه علوم شناختی غوطه بزند و نامی از دنیل کانمن به گوش او نخورد. روا نشناسی که در گذار از ۸۵سال زندگی پرفراز و نشـیب ، امـروزه بـر فـراز نامهاي مطرح در روانشناسی و اقتصاد میدرخشد. تحلیل مجله فارین پالیسی در سال ۲۰۱۳کـه او را مــؤثرترین روانشــناس زنــده دنیــا معرفــی کــرده بــود خــود شــاهدي بــر ایــن مدعاســت. مجاهدتهاي او در قرن بیستم میلادي نویـدبخش ارزنـده تـرین جـوایز و افتخـار ات علمـی در سالهاي آغازین هزاره سوم برایش شد. جوایزي که شاید بتوان گفت نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲به پاس ارائه نظریه دورنما بر تارك آنها میدرخشد. کانمن پرفروشترین و ارزنـده تـرین تـألیف خود یعنی تفکر کند و سریع را در سال ۲۰۱۱به جهانیان ارزانی داشـت . در ایـن نوشـتار سـعی داریم بفهمیم که چه نکتهاي دانشمندان را قانع کرد تا نوبل اقتصاد را به سینه کانمن آویزان کنند

و در ضمن به گوشههاي تاریکی از زندگی وي سرك بکشیم دنیل کانمن زاده ۵مارس ،۱۹۳۴روانشناس برنده جایزه نوبل اقتصاد سـال ۲۰۲اسـت کـه بـه سبب پژوهشهاي روانشناسانه او در علم اقتضاد به وي اعطا شد. رهآورد این پـژوهش هـا ارائـه نظریهاي به نام دورنما بود که روانشناسی و اقتصاد را به همدیگر گره میزد. وي پژوهشهایی را که منجر به ارائه این نظریه شد در واپسین سالهاي دهه ۱۶۹۰با همکاري آموس تورسکی آغـاز کرد. متأسفانه تورسکی در سال ۱۹۹۶از دنیا رفت و کانمن را حین دریافـت جـایزه نوبـل بـراي پژوهشهایشان تنها گذاشت! در این بخش به بستري که سبب ظهـور یـک روانشـناس در علـم اقتصاد شد نگاهی میاندازیم: رابطه میان علوم شناختی و مباحثی چون اقتصاد و علوم اجتمـاعی در طول دوره کلاسیک بسیار نزدیک به هم بوده است. اگر به قـرن ۱۸مـیلا دي بنگـریم ، اسـامی اقتصاد دانانی همچون آدام اسمیت وجرمی بنتام که نوشتههاي زیادي پیرامون رفتار فردي و تأثیر آن بر اقتصاد نگاشتهاند به چشم میخورد. اما این رابطه با ورود به دوره نئوکلاسیک از بین رفـت واقتصاددانان از روانشناسی شناختی فاصله گرفتند. با این وجود در اوایـل دهـه شصـت مـیلادي روانشناسی شناختی به مطالعه و معطوف کردن پژوهشهایش بر روي مغز بـه عنـوان مهمتـرین دستگاه پردازش اطلاعات ورودي بدن پرداخت و به دنبال آن توانست نظر بسیاري از اقتصاددانان زمان خود را نیز جلب کند. این همکاريها سرانجام به کشف یک سري از مکانیسمهاي شناختی در درك و تفسیر اطلاعات وارد شده به مغز منتهی شد که مسـیر جدیـدي را بـراي اندیشـمندان
معاصر به وجود آورد. یکی ازمهمترین نتیجههاي این شـاخه ، تـأثیر علـوم شـناختی و خطاهـاي شناختی بر یکی از مهمترین مسـائل آن زمـان یعنـی اقتصـاد بـود . از آنجـا کـه علـوم رفتـاري و، روانشناسی شناختی مستقیماً بر رفتار فرد تأثیر گذارند، پس نمیتوان از تأثیر غیر مستقیم این علم بر مباحث مهم جهان امروز غافل شد. هرچه معماهاي بیشتري از مغـز و رفتـار شـناختی انسـان کشف میشد، تأثیر بیشتر و پر رنگتر این رفتارها بر مباحثی همچون اقتصـاد ، علـوم اجتمـاعی جامعهشناسی و روانشناسی فردي احساس میشد. آموس تورسکی و دنیل کانمن از جمله اسامی پرآوازه این دوره به حساب میآیند که در سال ۱۹۷۹با ارائه مقالهاي تحت عنوان نظریه دورنمـا Prospect Theoryتوانستند مدلی ارائه کنند که رفتار افراد را در شرایط ریسک و سود و زیان تفسیر کند. شش سال بعد یعنی در سال ،۱۹۸۵ریچارد تیلر با بیان نوعی تناسـب میـان برنـدگان سالهاي گذشته بازار بورس و رفتار آنها در سالهاي آتی، توانست نام خود را در میـان یکـی از تأثیرگذارترینهاي دنیاي اقتصاد ثبت کند. سالها بعد کانمن و تورسـکی بـا ایجـاد تغییراتـی در نظریه قبلی و با منسجم کردن بسیاري از تحقیقات پیشینیان خود توانستند در سـال ۱۹۹۲نظریـه دورنماي تجمعی را ارائه کنند که منبع بسیاري از رفتارهاي اقتصاددانان امروزي به شمار میرود. این فعالیتها و تحقیقات تیمی در علم اقتصاد رفتاري، جایزه نوبـل اقتصـاد رفتـاري را در سـال ۲۰۲براي کانمن به همراه آورد. تحقیقات کانمن و آمـوس تورسـکی موجـب شـد تـا تحـولی اساسی در حوزه اقتصاد و تجارت ایجاد شود چرا که همواره در عمل دیده میشود رفتار عاملان اقتصادي با آنچه که تئوري رفتار عقلانی پیشبینی میکرد منطبق نیست. آنها از طریق آزمایشهاي تجربی نشان دادند که چه اشتباهها، تناقضها و جهتگیريهایی همـواره در تصـمیم گیـري هـاي انسانی وجود دارد. بر پایه تحقیقات به عمل آمده توسط وي، تصمیمگیري انسـان هـا در معـرض خطا است و چقدر باید مراقب جهتگیريها بود. امروزه کاربرد تحقیقات کانمن تحولی شگرف در حوزه تجارت موجب شده و کمک به فهم این موضوع کرده است که چگونه عاملان اقتصادي در مورد زمان، پول و منابع خود تصمیمگیري میکنند.

اگرچه شرح تمام زندگانی کانمن هدف این نوشتار نیست، اما ذکر نکات زیر براي خواننده خوش ذوق خالی از لطف نیست. دوران کودکی کانمن با جنگهاي جهانی گره خورده بود. خـانواده او ٌ که اصالتا از یهوديهاي لیتوانیتبار بودند در سالهاي دهه ۳۰و ۴۰در سراسر اروپا آواره بودنـد اما بیشتر دوره کودکی او در پاریس گذشت یعنی در دورهاي که فرانسه به اشغال آلمان نـازي در آمده بود. خاطراتی که کانمن از دوران کودکی خود در سخنرانی نوبل نقل میکند براي علاقمندان به حوادث حاشیه جنگهاي جهانی بسیار خوانـدنی اسـت . «نمـی دانـم گـرایش مـن بـه سـمت روانشناسی به علت برخوردهاي دوران کودکیام با شایعات و حرفهـا بـود یـا علاقـه مـن بـه شایعات باعث شکوفا شدن خوي روانشناسی در من شد. مادرم همیشه میگفـت مـا در دنیـایی انباشته از مردم و از حرفها و کلمات زندگی میکنیم. بسیار سخت است که در حرفهـایی کـه مردم میزنند راست را از دروغ تشخیص داد. مثل روز روشن جلوي چشمانم است، اواخر سـال ۱۹۴۱بود، خیابانهاي پاریس مملو از سربازان نازي بود و ما یهوديها مجبـور بـودیم بـا همـراه داشتن نشان خاصی در خیابان قدم بزنیم و از ساعت ۶حکومت نظامی برقرار بود. یک شب کـه براي بازي با دوستم از خانه بیرون رفته بودم دیروقت شد و ساعت از ۶گذشته بود. در خیابـانی که به سمت خانهمان مشرف بود در حال پیادهروي بودم که یک سرباز نازي مـر ا دیـد . نفسـم در سینه حبس شده بود، بسیار میترسیدم. از خوفناك بودن آنها داسـتان هـاي زیـادي شـنیده بـودم قدمهایم را تند کرده بودم. ناگاه به سمت من آمد و مرا بغل کرد.

میترسیدم که نکند نشان مرا از زیر کاپشنم ببیند و مورد غضب وي واقع شوم. اما او با من بسیار گرم و خندان صحبت کـرد . از کیف پولش عکس پسري را بیرون آورد و به من نشان داد و جملاتی را به آلمانی گفت که متوجه نشدم. سپس به من شکلات داد و از من خداحافظی کرد. حق با مادرم بود؛ مردم بسیار پیچیدهتر و جذابتر از آن هستند که در سخن دیگران بیـان مـی شـوند کـانمن تحصـیل روانشناسـی را دردانشگاه Hebrutآغاز کرد. «از این دانشگاه مدرك ریاضی و روانشناسی گرفتم؛ اما ریاضی را رها کردم و دنبال روانشناسی را گرفتم. بعداً دوسـتان مـن ریاضـیدانان بزرگـی شـدند . یکـی از جذابترین صحنههاي تحصیل روانشناسی، مواجهه با نوروسایکولوژي بود. یک بار بـا تـب ۴۱درجه در کلاس درس نوروسایکولوژي حاضر شدم؛ چرا که کلاسی نبود که بتوان آن را به آسانی از دست داد!» و نهایتاً دکتراي تخصصی روانشناسی را از دانشـگاه کالیفرنیـاي برکلـی گرفـت و مابین سالهاي ۱۹۶۱تا ۱۹۷۰استاد دانشگاه Hebrutبود و مابین سالهاي ۱۹۷۸تا ۱۹۸۶استاد دانشگاه کلمبیاي ونکوور بود. دیري نپایید که پاي او دوباره به دانشگاه کالیفرنیا باز شد و دراواخر دهه ً ۸۰عضو هیئت علمی این دانشگاه بود. نهایتـا وي در سـال ۱۹۹۳اسـتاد تمـام روانشناسـی دانشگاه پرینستون شد و در سال ۲۰۷بازنشسته شد. تجاربی که او از سالهاي حضـور در ایـن دانشگاهها بیان میکند مؤید پیشرفت پلکانی او در روانشناسی است. او در ابتدا مسئول آمـوزش دانشجویان کارشناسی روانشناسی بود و از این کار لذت میبرد. رمز و راز یک سخنران و مدرس خوب بودن را به خوبی فراگرفت. اما هنوز خود را براي انجام پژوهشهاي منسجم بسیار ناپخته میدانست. در سالهاي اولیه استادي به چند کـار عملـی و آزمایشـگاهی ً جهـت آمـوختن علـوم اعصاب دست زد و نهایتا اولین پژوهش موفق خود را در سال ۱۹۶۵
انجام داد. سرانجام در سـال ۱۹۶۸اتفاقی افتاد که به زعم او مسیر زندگیاش را تغییر داد و آن چیـزي نبـود جـز آشـنایی بـا آموس تورسکی. «تجربه معجزهآسایی بود. منقبلتر نیز از همکاري با افرادي لذت برده بودم امـا همکاري با آموس چیز دیگري بود. اغلب اطرافیانم از آموس به عنوان باهوشترین فردي کـه در عمرشان دیده بودند یاد میکردند. او همچنین بسیار شوخ طبـع بـود بـا داشـتن منبـع لایزالـی از جوكها که در موقعیتهاي مناسب بسیار هنرمندانه آنها را بیان میکرد.» در بین سالهاي ۱۹۶۸تا ۱۹۹۶کانمن و تورسکی باهمدیگر به قلههاي رفیع روانشناسی در شاخههاي مختلف دست پیدا کردند. مطالعات آنها بیشتر معطوف به اقتصاد رفتـاري بـود. ایـن سـالهـا بـراي آنهـا سرشـار از پژوهش و ها همکاريهاي بیشمار با محققین نامآور آن زمانه بود. نهایتاً آنها از شـاه بیـت خـود، یعنی نظریه دورنما در سال ۱۹۷۹رونمایی کردند در را آن و نشریه اکونومتریکا منتشـر کردنـد و در سالهاي بعد را آن بازبینی کردند. تورسکی در سـال ۱۹۹۶درگذشـت ». کسـانی در کـه دنیـا تغییري ایجاد میکنند به تنهایی نمیمیرند، بلکه همراه با آنها چیزي درون تمام افرادي از که آنهـا تأثیر پذیرفتهاند میمیرد. آموس تغییر بزرگی در دنیا پدید آورده بـود و هنگـامی د کـه رگذشـت، زندگی براي بسیاري ما از خفیف و تر ضعیفتر . شد بعد او از نبوغ کمتـري در دنیـا بـاقی مانـد، لطافت و هوش کمتري در دنیا باقی ماند. سؤالات بسیاري باقی ماند که هیچگاه قرار نیست آن با لطافت و شفافیت به آنها پاسخ داده شود. بعد او از زندگی ضعیفتر . شد آموس آزادهترین فردي است در که عمرم خواهم دید. برخلاف بسیاري در ما از قید تشریفات و روزمرگی نبود «.

اگرچه درك نظریه دورنما از روي مقالات اصلی کانمن و تورسکی براي خواننده غیر متخصـص بسیار سخت است اما کانمن در فصل ۲۵و ۲۶شاهکار خود یعنی تفکر کند و سریع سعی میکند با زبان ساده و کاربردي این نظریه را شرح دهد. نظریه دورنما یکی از نظریههـاي حـوزه اقتصـاد رفتاري است که به توصیف این موضوع میپردازد که مـردم چگونـه بـین گزینـه هـاي احتمـالی مختلف که داراي ریسک هسـتند و در آنهـا احتمـال هـر کـدام از پـیش آمـدها مشـخص اسـت تصمیمگیري میکنند. این نظریه بیان میکند که مردم به جاي تصمیمگیري بر پایه پـیش آمـدهاي نهایی بر اساس پتانسیل ارزش سود و زیانها تصمیمگیري میکنند و تعیین این سود و زیانها تـا حد زیادي منطقی نیست و نوعی ابتکار فردي یا استدلال فردي در وراي آنها قرار دارد.

در این جا براي جلوگیري از اطناب کلام وارد جزئیات نظریه دورنما نمیشویم و با ذکر مثـالی آن را شـرح میدهیم. یکی از مفاهیم نهفته در نظریه دورنما framing effectیا اثر ترتیبی است. این اثر بیان می که کند هنگامیکه به فردي گزینههایی براي تصمیمگیري میدهیم؛ نوع بیان گزینه و هـا متـ و ود ترتیبی که براي بیان آنها در نظر میگیریم بر تصمیم مخاطب تأثیر میگذارد. براي مثال دیده شده است که هنگامی که براي مبتلایان به نوع خاصی از سرطان گزینههایی براي درمان میدهیم و بیان میکنیم از که بین جراحی با شانس بهبودي ۷۰درصد و شیمی درمانی با شانس مرگ ۳۰درصد یکی را برگزینند اغلب مردم گزینه جراحی را انتخاب میکنند با . اینکه شانس بهبودي در دو هـر روش ۷۰درصد است مردم دوست ندارند گزینه آن در که اي واژه مرگومیر به کار رفته است را برگزینند از. نظریه دورنما در علوم سیاسی خصوصاً روابط بینالملل استفاده میش . ود پس از نوبل در سال ۲۰۱۱کانمن جایزه Talcottاز را اکادمی و هنر علم آمریکا به پاس مجاهدتهـایش در علوم اجتماعی دریافت کرد در. همان سال کتاب تفکر و کند سـریع را منتشـر کـرد کـه عصـاره هنرمندانه از اي یافتههاي او بود از آن در و راز خطاهاي شناختی و نحوه تأثیر بر آن تصمیمگیري ما پردهبرداري کرد در او. سال ۲۰۱۳به کسب مدال افتخار آزادي آمریکا نائل آمـد. همینـک وي عضو هیئت سردبیري چند نشریه معروف روانشناسی مثل نشریه تصمیمگیري رفتاري و نشـریه ریسک و تردید است. پروفسور ریچارد لیارد اقتصاددان بریتانیایی در توصیف او میگوید »: دنیل، شادي را یک هدف قابل احترام براي جامعه ساخت «!

منبع: روستایی حسینآبـادي سـعید. فصـلنامه مغـز و شـناخت؛ خبرنامـه سـتاد توسـعه علـوم و فناوريهاي شناختی، -۳۰٫ ۷،

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *